مَــטּ فـَقَـطـ یـــہ 'پســَرَҐ
آرام بیصدا یواش ساکت مینویسم
خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم. به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم. دوباره می خواهم به سوی تو بیایم . تو را کجا می توان دید ؟ در آواز شب آویز های عاشق ؟ در چشمان یک عاشق مضطرب ؟
яima |